فیلم رسول اف در حالی از هیات داوران جایزه اصلی را گرفت که در مجموع مورد پسند منتقدان نیز واقع شده است. این اثر سینمایی از منتقدان مجله اسکرین نمره ۲.۶ از ۴ گرفت. این دسته از منتقدان با پایان یافتن جشنواره در مجموع نمرات خود، فیلم سینمایی <<هرگز به ندرت گاهی همیشه>> (Never Rarely Sometimes Always) را با نمره ۳.۴ به عنوان بهترین اثر جشنواره انتخاب کردند.

نقد و بررسی فیلم شیطان وجود ندارد

نمره ۲.۶ فیلم رسول اف از مجموع چهار نقد دو ستاره، دو نقد سه ستاره، و یک نقد چهار ستاره به دست آمده است.

همچنین در میان نقدهای منتقدان انگلیسی زبان تا این لحظه چهار نقد در وبسایت راتن تومیتوز قرار گرفته که هر چهار نقد مربوط به فیلم سینمایی شیطان وجود ندارد رضایت منتقدان را از این اثر بازتاب می دهند.

فیلم سینماییشیطان وجود نداردچهار روایت دارد و وجه مشترکی که مضمون این چهار اپیزود را به هم وصل کرده در ظاهر موضوعاعداماست که از منظر فیلم ساز، باعث تخریب سرنوشت افراد شده است و درواقع چهل سال مدیریت و حکومت نظام جمهوری اسلامی را مبتنی بر شریعت اسلام زیر سؤال می برد.

روایت نخستدر فیلم سینماییشیطان وجود نداردبا همین عنوان برشی است از یک روز زندگی خانوادگی فردی به نامحشمتکه یکی از کارمندان سیستم قضایی در جمهوری اسلامی ایران است و در بخش اجرای احکام اعدام در زندان شاغل بوده و وظیفه او فشار دادن کلید سکوی مکانیکی اعدام است. وظیفه ای که مخاطب در پایان اپیزود نخست با آن آشنا می شود و این در حالی است عمده وقت روایت اول صرف ترسیم زندگی عادی این فرد در جامعه و تمرکز او بر معیشت خود می شود. تمرکزی که با گرفتن سهمیه برنج از اداره شروع و سپس با گرفتن حقوق از بانک و نحوه خرج آن توسط همسر معلم و دخترش که در مدرسه شکوفه های انقلاب اسلامی رشد یافته و . امتداد پیدا می کند

حشمتنمادی از سیستم حاکم برجمهوری اسلامیاست که سوار بر ماشین سمند به عنوان خودرو ملی به اینجاوآنجای شهر رفته و با خانواده اش روزگار را سپری و خوش هستند؛ اما انگار همسرش نمی داند که او در چه قسمت از زندان کار می کند و حتی مخاطب هم تا انتهای این اپیزود چیزی نمی فهمد و تنها او را با عنوان مأمور مسخ شدهٔ نظام می شناسد، تا اینکه در پایان،حشمتدر یک اتاقکی، دکمه ای را می زند و زیر پای چهار اعدامی خالی می شود و به این ترتیب نخستین بخش از فیلم سینماییشیطان وجود نداردبا ترسیم صحنه فجیع جان دادن اعدامی ها و تحت عنوانشیطان وجود نداردبه پایان می رسد تا مخاطب باور کند که همانا با وجود چنین شخصیت هایی به عنوان کارگزاران نظام جمهوری اسلامی،شیطان وجود ندارد!

روایت دومدر فیلم سینماییشیطان وجود نداردکه با عنوانبه من گفت تو میتونی انجامش بدی، به مخاطب اثر معرفی می شود؛ درباره جوان سربازی است که نمی خواهد کسی را اعدام کند و سراسیمه و دلهره وار، دنبال آشنا و قانونی می گردد که از وظیفه اجرای احکام درجمهوری اسلامیرها شود و ازاین جهت مُدام با دوست دخترش از طریق تلفن در تماس بوده و از هم آسایشگاهی های خود برای خلاصی از این وظیفه استعانت می طلبد.

جوانک سرباز درروایت دوماثر می خواهد با دوست دخترش ازحاکمیت جمهوری اسلامیفرار کند و به خارج برود اما می داند که اگر سربازی خود را تمام نکند؛پاسپورتخود را که توسط حکومت به گروگان گرفته شده را نمی تواند بگیرد. او با سربازان دیگر در خوابگاه، مجادله می کند و در این میان یکی از سربازان در جواب به جوانک عاشق پیشه ترسو می گوید:

_ اینجا ایرانه، و زندان، حرف حرف بالاسری هاست، هرچی اونا بگن میشه قانون. ن. اعدام دست من و تو نیست.طرف لابد خلافی کرده که حکم اعدام بهش دادن

- اگر قانون اشتباه باشه چی؟

- به من ربطی نداره، من انجامش می دم چون قانونه.سربازم و سرباز یعنی هرچه مافوق گفت خفه بشه و انجام بده!.قانون را کسی می نویسد که زورش زیاد است!

البته این سرباز به ظاهر مغبون درروایت دومکهپویانام دارد، برخلافحشمتدرروایت نخستمسخ نشده و همچنان انسان است و ازاین جهت اقناع نمی شود و درنهایت طی یک اقدام کاملاً متهورانه و البته بدون منطق و در ترسیم سینمایی کاملاً بچگانه ای، اسلحه به دست می گیرد و با تهدید و به نوعی مبارزه مسلحانه، از ساختمان زندان می گریزد و با موفقیت به دوست دخترش چشم به راه او در بیرون زندان ملحق می شود و سوار بر ماشینگُلف آلمانیاو، در حال خواندن آهنگ پیروزی، اسلحه نجات بخش خود را به سمت شهر پرتاب نموده و پشت به جامعه به مکانی دوردست می روند!

این جوان مانندقهرمان های ماتریالیسمفیلم هایجان گوداراست که برای مادیات می جنگند تا خود و دنیای تعلقات خود را افزایش دهند و عشقشان مادی و خوش گذرانی است که هیچ گاه به کمال گرایی هم تبدیل نمی شود و همیشه در حد یک زیستن کنار دختر و در پایان هم با مردن یا شورش کنار دختر به پایان می رسد.

روایت سومدر فیلم سینماییشیطان وجود نداردبه نامروز تولدتیتر گذاری شده است و بار دیگر به سراغ سربازی می رود که مأمور اجرای احکام اعدام بوده است و حالا بنا بر گفته کارگردان در شرایط پاداش سه روز مرخصی پس از انجام تشریفات اعدام، به روستای سرسبزی آمده است تا در سالگرد تولد دوست دختر موردعلاقه خود با او نامزد کند! و این در حالی است که پیش ازاین دوست دخترش که از خانواده ای با شمایل توده ای است، عاشق فرد دیگری به عنوان معلم خود بوده که اتفاقاً توسط همین سرباز اعدام شده و اکنون این سرباز در سه روز مرخصی پس از اعدام او به سر می برد.

سربازروایت سومکهجوادنام دارد با دیدن عکس آن فرد متوجه می شود که خودش زیر پای او را برای اعدام کشیده است! و ازاین جهت دچار عذاب وجدان شده و دوست دختر او هم وقتی این موضوع می فهمد برای همیشه با او قهر و متارکه می کند!

روایت چهارمفیلم سینماییشیطان وجود نداردکهمرا ببوسنام دارد درباره پدری به نامبهراماست که بیست سال قبل در برابر نظام حاکم در جمهوری اسلامی شوریده و برای آنکه فردی را اعدام نکند، اسلحه کشیده و از محل خدمت گریخته است و پس ازاین ماجرا دوست دختر خود را به خارج از کشور می فرستد تا در سرنوشت شوم خود شریک نکند؛ دوست دختری که نمی دانسته حامله است و پس از حضور در خارج دختری را به دنیا می آورد. دختری کهپدرخود را به عنوانعمو(دوست پدر) می شناسد و (دوست پدر)عمویخود راپدرتصور می کند.

بهرامدانشجوی پزشکی بوده و در ایران سرنوشت فلاکت باری را در حالتی شبه تبعید تجربه می کند و تنها سعی می کند تا آرام باشد؛ این در حالی است که بنا بر روایت اثر، دوست او یعنیمنصوردر آلمان پزشکی خوشبخت بوده و با دختربهرامبه عنوان دخترش در شادکامی به سر می برد و اکنونبهرامکه از بیماری مزمنی در رنج است ازمنصورمی خواهد که دخترش را از آلمان به نزد او در ایران بفرستد تا پیش از مرگ حقیقت را به او بگوید. اما دخترک پس ازآنکه حقیقت را می فهمد، به صورت داستان باز اقدام به ترک پدر می نماید! اما درنهایت بهرام پیام خود را تحت عنوانحقیقتبه دخترک منتقل می کند و بیننده هم باید قانع شود که کار بهرام یک عمل درست و از روی ناچاری بوده است؛ چراکه به زعم فیلم بهرام مجبور به اعدام یک انسانبی گناهشده بود.

و این گونه است که چهار فیلم کوتاه تحت عنوان اپیزود در کنار یکدیگر فیلم سینماییشیطان وجود نداردرا شکل داده و اثری به شدت سیاه و البته با ارائه رهنمود و راهکارماندن و مبارزه در راه براندازی رژیمبه پایان می رسد!

دبورا یانگ منتقد هالیوود ریپورتر درباره فیلم سینمایی شیطان وجود ندارد نوشته این اثر ۲ ساعت و نیمه از چهار اپیزود تشکیل شده که به نوعی متوازن نیستند و از این نظر فیلم تا حدی طولانی به نظر می رسد اما اپیزود اول این اثر به تنهایی همچون جواهری در کارنامه کاری رسول اف می درخشد. یانگ اما معتقد است اپیزود آخر فیلم ضعیف ترین بخش آن است و مخاطب غیر ایرانی چندان قادر نیست با آن ارتباط برقرار کند.

پیتر دبروج منتقد وبسایت ورایتی برخلاف دبورا یانگ منتقد هالیوود ریپورتر معتقد است فیلم شیطان وجود ندارد در واقع چهار فیلم است که به قیمت یک فیلم می توانید تماشا کنید؛ اثری که هیچکدام از ۴ اپیزودش ضعیف و بی مایه نیستند، هر کدام را می شود یک فیلم کوتاه مستقل در نظر گرفت که به شیوه خود به موضوع می پردازند، هرکدام دیدگاه های تازه ای پیش می کشند و تناقض هایی را برملا می سازند.

اد فرنکل منتقد وبسایت فیلم استیج رسول اف را با کریشتوف کیشلوفسکی مقایسه کرده و معتقد است از زمانی که او اثر <<فیلمی کوتاه درباره کشتن>> را ساخت فیلم دیگری به قدرت فیلم رسول اف نتوانسته به مضمون اثر کیشلوفسکی نزدیک شود.

فرنکل در نقد فیلم شیطان وجود ندارد از صفاتی همچون جذاب، تحسین برانگیز و ماندگار استفاده کرده و آن را اثری بزرگ از سینمای ایران معرفی می کند.