ژانر ترسناک این روزها زیرژانرهای متنوعی دارد که هر کدام سعی می کنند با همان نامشان، محتوای نهفته در خودشان را به مخاطب القا کنند. اینجاست که کارگردانان باید بدانند کدام پرسپکتیو و جنبه فکری قرار است نقش بیش تری را در اثر نهایی ایفا کند یا کدام بخش از محصول نهایی قرار است در حد یک الهام گیری سطحی باقی بماند. تکاملی که ژانر وحشت در سال های اخیر به خصوص پس از ایجاد جریان فکری نوین هالیوود پیدا کرده، بیش تر از عمده همتایان خودش بوده و با توجه به اینکه دیگر در هر زمانی از هر سال، حداقل یک یا دو فیلم به اصطلاح ترسناک در سالن های مجاور سینما پخش می شوند، جلب نظر طرفداران و دنبال کنندگان سخت تر از پیش شده. فیلم Cawl در همین راستا، سعی بر مدرنیزه کردن ایده هایی دارد که باید خاکشان گرفته شود و از همه مهم تر، با نسل جدید پیوند زده شوند.

بررسی فیلم خزنده

یکی از افرادی که مهم ترین و بیش ترین تأثیر را در تغییرات جهت ژانر وحشت و زیرژانر تریلر یا همان Thriller (که البته فرهنگستان زبان و ادب پارسی آن را دلهره آور می خواند) داشته، <<آلفرد هیچکاک>> است. هیچکاک می توانست نقطه میانی عناصر مختلفی را که هر کدام به صورت جداگانه ترسناک بودند، پیدا و از ارتباط آن ها به بهترین نحو ممکن استفاده کند. منطقی که او در ژانر ترسناک دنبال می کرد، ساده و در عین حال دارای ظرافت های پیچیده خود بود:

درک ترس آنچنان هم سخت نیست. به هر حال، همه ما در دوران کودکیمان وحشت زده نبودیم؟ از زمانی که شنل قرمزی با گرگ روبه رو شد، چیزی عوض نشده. چیزی که ما را امروز می ترساند تقریبا همان چیزی است که ما را دیروز می ترساند. فقط با گرگ متفاوتی روبه رو هستیم. این مجموعه هراس در هر فردی ریشه دوانده.

آخرین اثر آژا نیز از این منطق به شدت پیروی می کند. موجودات و طبیعتی وحشی که در نهایت روزی مقابل بشر قرار می گیرند و انسان نیز که همیشه تشنه بقا است، دست به هر کاری می زند تا خود را از شرایط درهم و برهم اطرافش نجات دهد. این ایده قبلا نیز بارها مورد اشاره و اقتباس واقع شده و در اصل ما شاهد زوایای دید متفاوت افراد چیره دستی هستیم که هر کدام سعی دارند جنبه ای از ماجرا را به دنبال کنندگان ارائه دهند. <<پیتر بنچلی>>، نویسنده ای اهل ایالات متحده بود که <<آرواره ها>> را به مردم جهان معرفی کرد و <<استیون اسپیلبرگ>> نیز آن را به شیوه ای مثال زدنی در دنیای تصاویر متحرک زنده کرد. طولی نکشید که فیلمنامه نویسان و کارگردانان سینما سراغ این کانسپت بروند و این موضوع را به شکلی هیجان انگیز با تهیه کنندگان مطرح کنند. اما پروژه های زیادی به سینما راه نیافتند و میان عناوینی با این مضمون، فاصله های زمانی قابل توجهی ایجاد شد.

تهیه کننده Crawl خود نیز ید طولایی در سینمای ترس و وحشت دارد؛ البته به شیوه ای خونین تر، وحشیانه تر، مستقیم و روراست تر. <<سم ریمی>> در حالی این وظیفه را عهده دار است که خود بارها از علاقه اش به ایجاد وحشت های به یادماندنی گفته. شاید روند آغازین فیلم نشان دهنده سبک و سیاق ریمی در این سبک عناوین نباشد، اما هر چه جلوتر می رویم، اثرات او بر تک تک سکانس ها نمایان می شوند و وظایف او در تهیه کنندگی بیش تر و بیش تر نمود پیدا می کنند. به گونه ای که حس می شود آژا و ریمی برای خلق این فیلم بارها و بارها جلساتی طولانی داشته اند و در نهایت هم توانسته اند به یک جمع بندی مناسب برسند.

فیلم Crawl داستان سر راستی دارد. فیلم از جایی شروع می شود که هیلی در حال تمرین شنا است. در اینجا با مهارت نقش اصلی آشنا می شویم و ارتباط مهارتش با داستان فیلم.

الکساندرا آجا Crawl را خیلی سریع به جلو میبرد و داستان و روایت خود را بدون هیچ مکث و سکانس اضافی ای و در طول فیلم و با دیالوگ به مخاطب خود میفهماند.
هر کسی که قبل از دیدن فیلم خلاصه آن را خوانده باشد میتواند پیش بینی کند که با چه چیزهایی روبرو خواهد شد، و این یک روند کاملا طبیعی برای این نوع فیلم های بقا در این ژانر است. اما در عین حال Crawl ساخته اکساندرا آجا باز هم میتواند مخاطب خود را غافلگیر کند .

معمولا این نوع فیلم ها که بازیگر اصلی داستان طی اتفاقاتی در یک مکانی گیر می افتد، به جایی ختم می شود که کسی به کمکش می آید. چند سالی است که فیلم های نجات بقا به این سمت پیش رفته که خود بازیگر خودش را از آن مخمصه نجات می دهد. و داستان متفاوت Crawl همینجاست که چیزی بین این دو داستان است. یعنی کمک می رسد، حتی تا مرز نجاتشان، اما از بین می روند. سکانس ی از فروشگاه در آن طوفان به آن عظیمی و خورده شدن ها توسط تمساح ها به نظر من درخشان ترین سکانس فیلم بود .

قصه ای در طول داستان به آن برمیخوریم - رابطه پیچیده پدر و دختری - خوب گره داستانی ایجاد میکند و تنها با دیالوگ گره، کم کم برای مخاطب باز می شود، همچنین برای خود شخصیت های فیلم. داستان پدری که از همسرش جدا شده و خودش را گم میکند و به تنهایی پناه می برد و دخترش تا الان فکر میکرده است که این جدایی تقصیر اوست، در صورتی که به این شکل نبوده.

ز محتوای فیلم که بگذریم به فرم میرسیم. جلوه های ویژه Crawl یکی از نقاط قوت فیلم بوده، همچنین بازی خوب و قابل قبول Kaya و Barry.
شاید یکی نقاط ضعف فیلم های به این سبک و داستان، قابل پیش بینی بودن آن باشد. اما میتوان با جلوه های بصری و بازیگری خوب و یک فیلمنامه چفت و بست دار، فیلم را برای مخاطب جذاب کرد.

یکی از اهداف مهم سینما هم همین است، سرگرمی. و شما به راحتی میتوانید با فیلم Crawl یک ساعت و نیم سرگرم باشید و لذت ببرید.
و اما در آخر، سکانس پایانی و فوق العاده فیلم، که از نگاه پدر به تصویر میکشید. تصویر دخترش را که برای هلی کوپتر نجات دست تکان می دهد. تصویر به زیبایی هرچه تمام تر، افتخار کردن پدر به دخترش را به نمایش میگذارد، و بدون هیچ سکانس اضافی دیگری بعد از این فیلم به پایان می رسد.

خانواده ها در هنگام تماشای فیلم باید به چه نکاتی توجه نمایند؟

تمساح ها معمولاً با کسی شوخی ندارند و طعمه هایشان را بلافاصله زخمی کرده و سپس لقمه چپ می کنند. خشونت تمساحی فیلم بالاست به انضمام اینکه میزان استفاده از کلمات نامناسب هم در فیلم کم نیست.

نکات مثبت فیلم ؟

فیلم کارگردانی قابل قبولی دارد که این نکته مثبت به دلیل حضور آلکساندر آجا به عنوان کارگردان در پروژه می باشد. آجا یکی از با تجربه ترین کارگردان ها در هالیوود برای ساخت آثار دلهره آوری محسوب می شوند که بوجه اندکی دارند.

دوربین فیلم اغلب در جایگاه درست قرار گرفته است. ذکر این نکته ضروری هست که بودجه فیلم اجازه تمرکز بیشتر بر تمساح ها را نمی داده، به همین جهت ارزش کار فیلمبردار بیش از پیش مهم می شود!

آجا بهتر از هر کارگردان دیگری می دانسته که نباید آثاری از این دست مدت زمان طولانی داشته باشند. خوشبختانه << خزیدن >> از مدت زمان مناسبی برخوردار هست و از دقایق زائد خبری نیست.

نکات منفی فیلم ؟

مانند اغلب آثار ملقب به " همجوار شدن با جانوران " ، در اینجا هم مشکلات آشنای این ژانر به چشم می خورد که اغلب آن به فیلمنامه مربوط می شود. مشکلاتی که اغلب آنها به شخصیت های انسانی باز می گردد که هیچ نشانی از پرداخت و ساخته شدن در طول داستان ندارند.

تلاش فیلم برای عمق دادن به روابط شخصیت ها با دیالوگ های عجیب و غریب و نخ نما شده ای که بیان می شود، گاهی رویکرد طنز می یابند!

مطابق انتظار، تمساح هایی که در فیلم حضور دارند گاهی به شدت هوشمند و زیرک هستند اما سر بزنگاه به شعور جانوری خود باز می گردند و در دام حیله های ساده انسانی می افتند!

بودجه محدود فیلم بهرحال ضرباتی به فیلم وارد آورده است. اگرچه آجا در این شرایط تصمیم گرفته به جای تصویر از افکت های صوتی برای ترساندن مخاطب استفاده کند و خیلی به پر و پای تمساح های نپیچد تا بودجه فیلم افزایش پیدا کند، اما نمی توان این نکته را هم انکار کرد که بهرحال بودجه اندک در بخش هایی از قصه حتی باعث از دست رفتن منطق روایی شده است.

عامل تاثیرگذار برای تماشای فیلم:

تمساح قاتل که در سالهای اخیر زیر سایه جانوران دیگر در سینما مانند ه ها مانده بودند و حالا فرصتی برای خودنمایی یافته اند.

حرف آخر :

<< خزیدن >> اثر کوچک و جمع و جوری است که معمولاً در دهه هشتاد و نود میلادی از محبوبیت بسیاری برخوردار بود. آثاری که طی آن قهرمان بدبختِ داستان در یک موقعیت ناخواسته گرفتار می شد و در انتهای فیلم با یک توهین مستقیم به والدین و خاندان هیولای مربوطه، او را به دیار باقی می فرستاد و تماشاگران در سالن های سینما یکصدا فریاد می کشیدند و دست می زدند و از این هیجان لذت می بردند! << خزیدن >> نشان می دهد که هنوز عمر اینگونه آثار به پایان نرسیده و انصافاً هم اگر نباشند، جای خالی شان در سینما حس خواهد شد.